معرفی وبلاگ
سلام به وبلاگ مومنان و با حجابان خوش آمدید من از یکی از مدرسه های شاهد برای خودم وظیفه دونستم که این وبلاگ رو تشکیل بدم تا همه به غیر از ما هم بتوانند از فواید حجاب و نماز و... بهره بگیرند. متشکرم که به وبلاگمان نگاهی کردید پریسا فروغی راد
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 7415
تعداد نوشته ها : 6
تعداد نظرات : 2
دریافت کد پیغام خوش آمدگویی

کد ساعت فلش


دریافت کد خداحافظی

دریافت کد جملات تصادفی

کد متحرک کردن عنوان وب

98love

Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود.استادی از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست.مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: “عجیب آشفته ام و همه چیز زندگی ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟”استاد برگی از شاخه افتاده روی زمین را داخل نهر آب انداخت و گفت: به این برگ نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود را به جریان آن می سپارد و با آن می رود.سپس استاد سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینی اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت.استاد گفت: “این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و در عمق نهر قرار گیرد. حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می خواهی یا آرامش برگ را؟!”مرد جوان مات و متحیر به استاد نگاه کرد و گفت: “اما برگ که آرام نیست. او با هر افت و خیز آموزنده ی پیشنهادی آرامش ذهن با دوری از افکار منفی آب نهر بالا و پائین می رود و الان معلوم نیست کجاست! لااقل سنگ می داند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی خورد. من آرامش سنگ را ترجیح می دهم!” استاد لبخندی زد و گفت: “پس چرا از جریان های مخالف و ناملایمات جاری زندگی ات می نالی؟ اگر آرامش سنگ را برگزیده ای پس تاب ناملایمات را هم داشته باش و محکم هر جایی که هستی آرام و قرار خود را از دست مده.”استاد این را گفت و بلند شد تا برود.
مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی کشید و از جا برخاست و مسافتی با استاد همراه شد.چند دقیقه که گذشت موقع خداحافظی مرد جوان از استاد پرسید: “شما اگر جای من بودید آرامش سنگ را انتخاب می کردید یا آرامش برگ را؟”استاد لبخندی زد و گفت: “من تمام زندگی ام خودم را با اطمینان به خالق رودخانه هستی و به جریان زندگی سپرده ام و چون می دانم در آغوش رودخانه ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهایش هرگز دل آشوب نمی شوم و من آرامش برگ را می پسندم .
دسته ها : زندگی - داستان
جمعه 1393/10/12 19:32
السلام علیک یا أباعبدالله

وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا

سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار

ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم

السلام علی الحسین

وعلى علی بن الحسین

وعلى أولاد الحسین

وعلى أصحاب الحسین



دسته ها : محرم
پنج شنبه 1393/8/15 15:46

هنگام فتنه چون بچه شتر باش؛نه پشتي دارد تا سوارش شوند، نه پستاني تا شيرش دوشند. (حكمت 1)

از خدا پروا كن اگر چه اندك باشد و ميان خود و خدا پرده اي قرار ده هر چند نازك باشد.(حكمت 242)

با دعا امواج بلا را از خود دور برانيد(حكمت 146)

هر كه خود راي باشد به هلاكت رسد، و هر كه با مردان مشورت نمايد خود را در خرد آنان شريك ساخته است. (حكمت207)

چه بد توشه ايست براي قيامت، ستم كردن بر بندگان. (حكمت221)

هيچ شفاعت كننده اي كارساز تر از توبه نيست. (حكمت371)

هر كس خود را بزرگ داشت خواهش هاي نفسش در ديده اش خوار مي گردد. (حكمت449)

سينه خردمند گنجينه راز اوست. (حكمت6)

هر كه بسيار ياد مرگ كند از دنيا به اندكي خشنود گردد(حكمت349)

گوهر جان شما را جز بهشت بهايي نيست پس خود را جز به ان مفروشيد.(حكمت456)

قناعت مالي است كه پايان نمي يابد. (حكمت57)

نماز سبب تقرب هر پرهيزكاري به خداست. (حكمت136)

اندوه خوردن نيمي از پيري است. (حكمت143)

از دروغ دوري گزينيد كه دروغ از ايمان به دور است.(حكمت86)

هيچ پشتيباني چون مشورت نيست(حكمت54)

 

يکشنبه 1392/8/5 22:24

حضرت محمد(ص)

هر گاه بنده به نماز ايستد و فكر و دلش متوجه خداي تعالي باشد، چون نماز را تمام كند، همچون روزي باشد كه از مادر متولد شده است.


هر كه دو ركعت نماز بگذارد و در آن دو ركعت به هيچ امري از امور دنيا فكر نكند، خداوند گناهانش را مي امرزد.


هر گاه بنده در دل شب تار، با سرور خود (خدا) خلوت كند و با او به راز و نياز بپردازد، دلش را نوراني گرداند.


چنان نماز بخوان كه گويي آخرين نماز عمر توست.


فاصله بين بنده و كفر نماز نخواندن است.


نماز، معراج انسان مومن است.


نماز شب، نور الهي است.

دسته ها : نماز
يکشنبه 1392/8/5 22:20

1-اهالي روستايي تصميم گرفتند كه براي نزول باران دعا كنند. روزي كه تمام

اهالي براي دعا كردن، در محل مورد نظر جمع شدند، فقط يك دختر بچه با چتر

آمده بود؛ اين يعني «اطمينان»


2-اعتماد را مي توان به احساس يك كودك يك ساله تشبيه كرد، وقتي كه شما

او را به بالا پرتاب مي كنيد، او مي خندد... چرا كه يقين دارد شما او را خواهيد گرفت؛

اين يعني «اعتماد»


3-هر شب شما به رختخواب مي رويد بدون اطمينان از اين كه روز بعد زنده از خواب

بيدار خواهيد شد، ولي شما هميشه براي روز بعد خود برنامه داريد؛ اين يعني

«اميد»

پس همواره به خاطر داشته باشيد كه با«اطمينان، اعتماد و اميد» زندگي كنيد.



«اطمينان، اعتماد و اميد» ستون هاي زندگي هستند.

                                                                       دكتر ديپاك چوپرا

دسته ها : زندگي
دوشنبه 1392/7/15 18:30
X